بر اهل کرم لرز خاقانیا


که بر کیمیا مرد لرزان بود

به میزان همت جهان را بسنج


که همت جهان سنج میزان بود

عیار لئیمان شناسی بلی


شناسد عیار آنکه وزان بود

ولیکن فنای بخیلان مخواه


اگرچه بقای کرم زان بود

مگو کز چمن نیست بادا غراب


مگر نرخ انجیر ارزان بود

تو را از حیات کریمان چه سود


که از مردن بخل ورزان بود